روزنامه ساندی تایمز که در سال ۲۰۰۴ ، لانس آرمسترانگ را به تقلب در مسابقات تور دو فرانس متهم کرده بود و به خاطر افترا، به پرداخت ۳۰۰ هزار پوند به او محکوم شد، حالا از آرمسترانگ در خواست غرامت کرده است.
ساندی تایمز خواستار باز گرداندن ۳۰۰ هزار پوند بعلاوه سود آن در هشت ساله گذشته شده است.
در نامه ای که این روزنامه به وکلای آرمسترانگ فرستاده، آمده :"کاملا مشخص است که آن دادگاه بی پایه و اساس و نوعی کلاهبرداری بود.
ادعای شما مبنی بر اینکه هیچ وقت از دارو برای افزایش عملکرد خود استفاده نکردهاید، به صورت معنا داری غلط از آب درآمد."
برای اولین بار دیوید والش، مسئول بخش ورزش ساندی تایمز، زمانی که لانس آرمسترانگ در سال ۱۹۹۹ برای اولین بار در تور دو فرانس قهرمان شد، درباره نحوه قهرمانی او در این مسابقات سوالاتی را مطرح کرد.
در سال ۲۰۰۴ این روزنامه با چاپ مقالهای، پرسش در مورد عملکرد و چگونگی قهرمانی آرمسترانگ را درست و به جا دانست.
وکلای آرمسترانگ پس از چاپ این مقاله، علیه این روزنامه شکایت کردند چون به نظر آنها، منظور مقاله این بوده است که آرمسترانگ" کلاهبردار، متقلب و دروغگوست"
آرمسترانگ، ۴۱ ساله، چندی پیش از سوی آژانس ضد دوپینگ آمریکا برای تمام عمر از فعالیت ورزشی محروم شده بود.
فدراسیون بین المللی دوچرخه سواری با تایید حکم آژانس ضد دوپینگ آمریکا، هفت عنوان قهرمانی تور دو فرانس را از او پس گرفت.
این آژانس دوپینگ او را " پیشرفته ترین، حرفه ای ترین و موفق ترین دوپینگ تاریخ توصیف کرده بود.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۶ ساعت 10:12 PM توسط جهان امروز
|
جرارد پیکه و شکیرا، فوتبالیست سرشناس اسپانیایی و خواننده کلمبیایی، جشن کریسمس را در سنت گیم برگزار کردند. پیکه این عکس را در شبکه اجتماعی قرار داده و نوشته:« این عکس خانواده ما در روز کریسمس»
به علاوه پیکه و شکیرا در کنار آمادور برنابئو، پدربزرگ جرارد پیکه که هرساله با شرکت در مراسم سنتی کلیسا شب کریسمس را جشن می گیرد نیز همراه شده و به کلیسا رفتند. آنها قبل از اتمام این مراسم کلیسا را ترک کردند.
این در حالی است که این زوج جوان درانتظار تولد اولین فرزندشان هستند و شکیرا در اواسط ماه ژانویه فرزندش را به دنیا خواهد آورد.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۱۰/۰۶ ساعت 9:59 PM توسط جهان امروز
|
اولين مدال طلاي ايران در المپيك لندن توسط فرنگيكار كشورمان حميد سوريان به دست آمد. حميد سوريان، نماينده وزن 55 کيلوگرم کشتي فرنگي کشورمان با پيروزي در فينال بازيهاي المپيک مقابل بايراموف آذربايجاني نخستين مدال طلا را براي کاروان ايران به ارمغان آورد.
در پايان رقابتهاي کشتي فرنگي بازيهاي المپيک 2012 لندن که از ساعت 16:30 امروز به وقت ايران در سالن "اکسل" شهر لندن آغاز شد، حميد سوريان نماينده کشورمان در فينال وزن 55 کيلوگرم با پيروزي مقابل روشن بايراموف، نايب قهرمان المپيک پکن از آذربايجان مدال طلاي المپيک لندن را بر گردن آويخت.
نابغه کشتي فرنگي ايران و دارنده 5 مدال طلاي جهان با مدال طلاي المپيک کلکسيون افتخاراتش را که تنها مدال المپيک را کم داشت کامل کرد. او حالا با دريافت 6 مدال طلاي جهان و المپيك به همراه عبدالله موحد پرافتخارترين كشتيگير ايران از لحاظ مرغوبيت مدالهاست.
اين مدال طلا نخستين مدال طلاي تاريخ کشتي فرنگي ايران است. مدالي كه توسط فرزند برومند ايران به دست آمده و متعلق به «ملت ايران» است. تبريك بر شما ملت ايران.
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۱/۰۵/۱۶ ساعت 12:1 PM توسط جهان امروز
|
عدد هفت در فرهنگهاي مختلف بشري مفاهيم خاصي را نشان ميدهد. گاه به معناي رقمي است مقدس و برخي اوقات داراي نيروي شيطاني درنظر گرفته شده است. چندي پيش داشتم به يك قطعه موسيقي قديمي از گروه هِوي مِتال بريتانيايي "آيرون مِيدن" با عنوان " پسرِ هفتمِ هفتمين پسر" (1988) گوش ميدادم كه اين اصطلاح نظرم را جلب كرد. طبق يك افسانهي فولكلوريك بريتانيايي، اگر پسر هفتم خانوادهاي داراي هفت پسر شود به شرط آنكه بين اين پسرها، اولاد مونث به دنيا نيامده باشد، پسر هفتم هفتمين پسر داراي نيروهاي خارقالعادهاي خواهد شد.
اقوام بريتيش دربارهي اين افسانه اختلافاتي دارند. ايرلنديها معتقدند پسر هفتم هفتمين پسر داراي توان شفادهندگي است. انگليسيها و اسكاتلنديها بر اين باورند كه اين هفتمين پسرِ پسر هفتم انساني است گرگنما با قدرتهاي جادويي. اين باورها كم و بيش در ميان انگلوساكسونهاي امريكاي شمالي نيز وجود دارد. برخي از اين داستانها معتقد به نيروي خدادادي يا تواني است كه خدايان در اختيار اين پسر قرار دادهاند و بعضي ديگر از حكايات، قدرت شيطاني را عامل شگفتانگيزي فرزند مذكر هفتم ميدانند. به هرحال همه ميدانيم كه در فوتبال نيز عدد هفت پرطرفدار و مهم است، بهويژه در بعضي تيمهاي فوتبال كه پيراهن شماره 7 جايگاه خاصي دارد.
افسانهي هفت
منچستريونايتد باشگاهي است كه پيراهن شماره 7 آن بسيار براي هوادارانش مهم است و بخشي از تاريخ افتخاراتشان را تشكيل ميدهد. شماره هفتهاي افسانهاي آنان معمولاً جزو بهترين فوتباليستهاي تاريخ بودهاند. "جيمي ديلِيني" اسكاتلندي نخستين هفت مقدس يونايتديها بوده است. ديليني اولين بازيكني است كه سرمت بازبي بزرگ در سال 1946 وي را از گلاسكو سلتيك به مبلغ 4000 پوند به منچستر آورد. "جورج بِست" معروف به «پلهي سپيد» محبوبترين هفت يونايتد در دهه شصت ميلادي بود. اين بازيكن ايرلندشماليتبار از 15سالگي در اولدترافورد بازي و 470 بار پيراهن سرخ بر تن كرد و 179 گل براي باشگاه به ثمر رساند. تامي داچرتي سرمربي شياطين در سال 1975 "استيو كاپِل" جوان را از ترانمر روورز خريد و جانشين جورج بِست كرد. وي تا سال 1981 حدود 207 بار پيراهن هفت را پوشيد. اما دوستداشتنيترين كاپيتان تيم ملي انگلستان در دهه هشتاد كسي نبود جز "برايان رابسون" كه به سال 1981 توسط ران اتكينسون سرمربي وقت يونايتد از وست برومويچ البيون به منچستر آورده شد. رابسون جزو معدود بازيكناني بود كه پس از آمدن سرالكس فرگوسن در كنار وي ماند و تجربياتش را در اختيار جوجههاي فرگي قرار داد. رابسون 461 بازي براي شياطين سرخ انجام داد و 99 گل در كارنامهاش به چشم ميخورد.
اما 1992 شوكي بزرگ اتفاق افتاد: سرالكس، اريك كانتونا بازيكن ياغي ليدزيونايتد را با كمتر از يك ميليون دلار به دام انداخت، آن هم از تيمي كه به مانند ليورپول يك دشمن قديمي است! حال شايد بهترين شماره 7 تاريخ يونايتد زاده شده است. كانتونا بسيار زود قلب هواداران را تسخير كرد و پنج سال بازي در "تئاتر روياها" و به ثمر رساندن 80 گل، وي را در 30سالگي به بازنشستگي رساند ولي كيفيت بالاي بازي وي، "شاه اريك" را هفت جاودانه منچستر كرد. پس از كانتونا، ديويد بكام جوان، هفتپوش شد و به افسانه جوجههاي فرگي پيوست. سانترهاي بينقص، ضربات آزاد مرگبار و پاسهاي دقيق وي، كمتكنيك بودنش را پوشش ميداد. اين شماره هفت در سال 2003 پس از 6 سال پوشيدن پيراهن مقدس به دليل اختلاف با فرگوسن به رئال مادريد تبعيد شد! اكنون موقع نمايش هفت ديگري است: كريستيانو رونالدو. جوانكي پرتغالي و گمنام كه با مبلغ حدود 12ميليون پوند از اسپورتينگ ليسبون خريداري و در كمال تعجب صاحب پيراهن افسانهاي ميشود. او به تدريج زير نظر فرگوسن رشد مييابد و در سال 2008 قهرمان چمپيونزليگ شده و توپ طلاي اروپا را به دست ميآورد. اين شماره هفت فوقالعاده به مبلغ 80 ميليون پوند به رئال مادريد فروخته شد و به اين ترتيب ركورد نقل و انتقال تمام تاريخ را به نام خود ثبت كرد. آخرين هفت افسانهاي در اختيار مايكل اوون قرار گرفت. شايد كمفروغترين در ميان اين وارثان هفتمين پسرِ پسر هفتم، اوون بود. البته بيشتر اوقات مصدوميتهاي طولانيمدت، مايكل را بيشتر به امانتدار پيراهن 7 مبدل كرده بود. اكنون با خداحافظي اوون از يونايتد، افسانه "پسرِ هفتمِ هفتمين پسر" شياطين سرخ دوباره به دنبال قهرمان بعدي است ...
هفت افسانهاي
كانديداي هفت مقدس منچستريها كيست؟ چه نامهايي به گوش ميرسد؟ هر كسي هست بايد قدرتي خارقالعاده داشته باشد زيرا او "پسرِ هفتمِ هفتمين پسر" است! تام كلورلي جوان از خانواده يونايتد؟ وي بالقوه هافبك ايدهآلي براي اين پُست مينمايد اما مصدوميتهاي پي در پي و طولانيمدت تام را از كيفيت لازم دور كرده است. ادن آزارد بلژيكي، جوان باتكنيك ليل فرانسه؟ بسيار مناسب است ولي آيا ادن ميتواند از وسوسه پولهاي زياد منچسترسيتي بگذرد و راه افسانهاي 7 شيطان سرخ را برگزيند؟ شايد كريستين اريكسن دانماركي، شماره 8 فعلي آژاكس؟ بازيكن جوان و خوشآتيهاي است اما با توجه به اعلام مدير برنامهاش مبني بر ماندن وي در آژاكس براي حداقل يك فصل ديگر و تمديد يكساله قرارداد پل اسكولز، بعيد است پسر هفتم او باشد. نيكلاس گايتان از بنفيكا؟ درخشش اين آرژانتيني جوان در برابر يونايتد در دور گروهي چمپيونزليگ شانس پيوستن وي به منچستر را بالا برده است اما اينكه صاحب پيراهن 7 شود در ترديد است.
ميتوان حتي به وسلي اسنايدر هم فكر كرد؟ وسلي فصل پيش تا آستانه يونايتدي شدن پيش رفت اما بخاطر عدم توافق براي حقوق درخواستي در اينتر ماندگار شد. او شايد اين فصل بيايد. شينجي كاگاواي ژاپني هافبك-مهاجم بورسيا دورتموند، ميتواند افسانه هفت سامورايي را زنده كند؟ لوكاس جوان اعجوبه برزيلي سائوپائولو هم يك هفت است؟ بازي وي شبيه رونالدينيو است كه روزي قرار بود 7 يونايتد شود (2003) اما شماره 10 بارسا را ترجيح داد. قدرت دريبلينگ و تكنيك فردي شگفتانگيز لوكاس يك هفت كلاسيك را براي منچستريها به وجود خواهد آورد. رابين فنپرسي كاپيتان آرسنال نيز ميتواند هفت را بپوشد؟ خبرهاي ضد و نقيضي از عدم تمديد قرارداد فنپرسي با ارسنال به گوش ميرسد و نيز خيز احتمالي يونايتد براي جذب آقاي گل ليگ برتر در صدر شايعات فوتبال انگليس است. رابين عجب هفتي خواهد شد.
لوكا مودريچ هفت ديگري است كه سرالكس او را ميپسندد ولي آيا تاتنهام مودريچ را ميفروشد؟ نكند 7 به خود كريس رونالدو بازميگردد؟ كريس اين روزها نغمههاي دلتنگي براي باشگاه قديمي خود سر ميدهد و احتمال بازگشتش به يونايتد را رد نكرده است! ... و شايد چهره اي جديد يا نامي كه اصلاً آشنا نيست؟ 7 جديد يونايتد بايد تكنيكي ناب داشته باشد زيرا سرالكس فرگوسن به شدت نيازمند فانتزي است كه از زمان رفتن رونالدو از آن محروم بوده است. براي وين روني هنوز زوج مناسبي پيدا نشده و بازيكني تهاجمي نياز است تا روني بتواند جلوتر در باكس حريف به گلزني بيشتر بپردازد. هدف فرگوسن ساختن تيمي مشابه بارسلوناي گوارديولاست و اين پروژه يك "هفت افسانهاي" ميخواهد. به زودي تاريخ منچستريونايتد " پسرِ هفتمِ هفتمين پسر" جديد خود را خواهد شناخت و برگ ديگري از اين داستان ورق خواهد خورد.
+ نوشته شده در سه شنبه ۱۳۹۱/۰۳/۰۲ ساعت 4:43 PM توسط جهان امروز
|
- هرگز پدرم را در خلوت خودمان شما خطاب نکردم. همیشه او را “تو” میدانم. این نوع خطاب اما از سر توهین یا بیعلاقگی نیست. بلکه برعکس از ریا و حیلهگری نهفته در “شما” گریزانم. داستان آشنای دیکتاتوری. اما این بار در محدوده مرزهای جغرافیایی نیست. پدر به عنوان رییس، مادر به عنوان یک تدارکاتچی و فرزندان در مقام رعیت مورد ستم. پدر همواره زورگویی و ستمهای خود را در پوشش دلسوزی و خیرخواهی برای رعیت پنهان میکند ولی رفتارش چیز دیگری را نشان میدهد تا جای که درباره لفظی که او را با آن خطاب میکنند حساس است. اما فرزندان در این میان علیرغم همه احترامی که برای پدر غائلند، در دل آرزومند غیبت او هستند. وقتی نیست شادند. وقتی برمیگردد، با اکراه به آغوش میکشند و بی میل راه خود را میروند.
۲- درخت زندگی اثر تحسین شده Terrence Malick است. او این فیلم را شش سال بعد از آخرین فیلمش ساخت و همین موضوع نشان میدهد که او کارگردان پرکاری نیست و گزیدهتر از دیگران کار میکند. بنابراین باید فیلم او را با دقت بیشتری رصد کرد. فیلمنامه “درخت زندگی” را هم خود او نوشته است. دنیای جدید، آخرین ساخته او در مقام کارگردان بود که در سال ۲۰۰۵ به اکران سینماها در آمد. و اکنون بعد از شش سال مجددا مالیک، به سمت فیلمسازی رفته است. در “درخت زندگی” در کنار او برد پیت و شان پن به عنوان بازیگران شاخص حضور دارند. برد پیت که به واسطه ازدواج با آنجلینا جولی بیشتر تبدیل به سلبریتی پر حاشیه شده بود با درخشش در این فیلم توانست تا حدودی به دنیای بازیگری حرفهای بازگردد و خود را از دنیای اخبار سرگرم کننده بیرون بکشد. همچنین شان پن به عنوان یک بازیگر پر تجربه با وجود اینکه نقش کوتاهی را در این فیلم برعهده داشت، موفق شد به بهترین شکل ممکن حس انسان سرخورده و سرگشته را در دنیایی از غریبهها به خوبی ایفا کند.
۳- داستان خانواده اوبراین در سالهای ۱۹۵۰ در تگزاس ماجرای اصلی این فیلم است. زن و شوهری که در فیلم با عنوان آقا و خانم اوبراین خواهیم شناخت (چون غیر از این نام، کسی آنها را خطاب نمیکند و فرزندان هم به نام پدر و مادر آنها را صدا میزنند و این خود نمادی از فقدان یک صمیمیت است.) همراه با سه فرزندشان در خانهای در حومه شهر زندگی میکنند. ابتدای تولد فرزندان زندگی شیرین است و مشکلی نیست تا آنجا که پسرها پا میگیرند و حالا به سرعت رشد میکنند. آقای اوبراین خود را مسئول پرورش آنها میداند. او میخواهد مردانی قوی، متکی بر تعقل و احساس گریز تحویل جامعهای بدهد که اکثریت آن را انسانهای بی احساس سو استفادهگر تشکیل میدهند. برای همین هم مدام به کودکانش توصیه میکند که خوب بودن زیاد هم، دردسر دارد و به دیگران اجازه بهره برداری از انسان را میدهد. پس باید قوی بود و جنگید. آقای اوبراین تصویر پدری مقتر و توانمند را برای کودکانش از خود بازسازی کرده در حالی که خود مجموعهی فقدانها و سرخوردگیهاست و وقتی میبیند که آن چیزی که در کودکی میخواسته و به عنوان هدف به آن نگاه میکرده، نشده، خود را انسانی شکست خورده میبیند که”هیچی نیست.” پس برای جبران این کاستیها باید کاری کند که پسرانش مثل او نشوند و در جایی از فیلم این نکته را صراحتا به جک، پسر بزرگش میگوید که “به من قول بده که مثل من نشوی.” او از بچهها میخواهد او را “بابا” خطاب نکنند و با کلماتی چون “پدر” و “آقا” او را صدا بزنند. از هر حرکت کوچک آنها غافل نمیشود و کوچکترین خلاف آنها را با سختگیرانهترین تنبیهها پاسخ میدهد.
۴- روانشناسی علمی مبتنی بر رفتار بشر است. لااقل روانشناسی مدرن از تئوریهای قدیمی چون روانکاوی فاصله گرفته و تمرکز خود را بر رفتارشناسی گذاشته است. تبدیل افکار به اعمال و تاثیر افکار از اعمال از همین نظریات برمیخیزد و در درخت زندگی ما با چنین ایدهها و مفاهیمی روبرو هستیم. پدری که خواستار جبران سرخوردگیها و شکستهای خود در کودکانش هست و این افکار را با سختگیری بر فرزندان پیاده میکند و این سختگیریها را هم آگاهانه انجام میدهد. در مقابل او فرزندانی را میبینیم که در برابر این افکار و اعمال، تنفر ریشهداری از پدر در قلب خود رشد میدهند. همچنین پسری که بیش از باقی فرزندان تحت تاثیر رفتارهای پدر است و با بیشتر شدن سنش دست به اعمالی مشابه پدر درباره برادرانش میزند، هر چند بلافاصله پشیمان شده و در صدد جبران عذرخواهی برمیآید. چرا که پشتوانه فکری پدر را ندارد و اساسا هدفی را از این اعمال دنبال نمیکند. اما با این وجود این مسائل مانع از این نمیشوند که جک دست به پرخاشگری نزند و تمایل به خشونت نداشته باشد. به نوعی میتوان ریزه کاریهای نظریه پیاژه را در رابطه آقای اوبراین با پسرانش دید. آنجا که این رفتارها چنان تاثیر عمیقی بر پسر بزرگ میگذارند که حتی در میان سالی هم نتوانسته با محیط زندگی جدید شهری، خو بگیرد و همچنان ساختمانها و آسمانخراشها برایش غریبهاند.
۵- در آخر باید به شکل تیتروار به آغاز و پایان خلاقانه این اثر اشاره کنم. ترکیبی از تصاویر زیبا و حیرت انگیز. تصاویری از خانه و دنیای ما. تصاویری از ریزترین و بزرگترین موجودات و ارتباط آنها با دنیای ما. تاثیر آنها بر زندگی ما. همچنین فیلمبرداری زیبا و هنرمندانه فیلم که گاه با دوربینِِ در حرکت همراه بود و گاه مانند دریچهای رو به قاب و کادری دیدنی. همه اینها باعث میشود که درخت زندگی علیرغم زمان طولانی و چند ماجرای فرعی گیج کننده، فیلمی قابل توجه و تامل باشد.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۱/۰۲/۱۳ ساعت 1:49 PM توسط جهان امروز
|
دولت پرو روز جمعه در گزارشی از کشف یک قبلیه ناشناخته در این کشور خبر داد.
این قبیله که در جنوب شرقی جنگلهای آمازون سکنی گزیده است، هیچ ارتباطی با دنیای خارج نداشته است.
اعضای این قبیله که بیشتر برهنه هستند از ابزارهای بسیار ابتدائی مانند نیزه، الیاف گیاهی و دیگر وسایل ابتدائی استفاده می کنند و چندان تمایلی به ارتباط با غریبه ها و دنیای خارج از خود نشان نمی دهند.
مدیر موسسه ملی بهبود شرایط قبایل بومی گفت: “ما توانستیم قبایل دور افتاده و آنهایی که برای اولین بار با دنیای خارج روبرو می شوند، را پیدا کرده و با آنها ارتباط برقرار کنیم. زمانی که آنها در جستجوی غذا به سمت جریان اصلی رودخانه رفته بودند، با آنها برخورد کردیم.”
بر اساس برآورد مقامات پرو، در حدود پانزده قبیله ناشناخته در مناطق مختلف آمازون زندگی می کنند.
+ نوشته شده در چهارشنبه ۱۳۹۰/۱۱/۱۲ ساعت 11:26 PM توسط جهان امروز
|
یک دختر بچه چهارساله آمریکایی، به عنوان جوانترین نقاش حرفه ای جهان معرفی شده است که تاکنون بیش از ۹ تابلو را در یکی از گالری های مهم نیویورک به نمایش گذاشته است.
آنجلا دی بلو، مدیر گالری آگورا می گوید که آیلتا آندره، چهار ساله، همین حالا هم از نظر هنری بسیار رشد کرده و "می داند چه می کند".
نقاشی های آیلتا در گالری آگورا واقع در منطقه منهتن نیویورک به نمایش گذاشته شده و برخی از آنها تا حدود ۱۰ هزار دلار قیمت گذاری شده است.
+ نوشته شده در یکشنبه ۱۳۹۰/۰۳/۱۵ ساعت 7:59 PM توسط جهان امروز
|
کارولا هاتوپ کارگردان و تهیه کننده تلویزیون آلمان یکی از پرکارترین و شناخته شده ترین افراد در زمینه ساخت آثار مربوط به کودکان است . هاتوپ 60 ساله که برنده جایزه فستیوال جهانی فیلمهای کودکان مونترال نیز شده است در طی 30 سال فعالیت در این عرصه ؛ بیش از 29 فیلم تلویزیونی برای این گروه سنی ساخته و در سالهای اخیر نیز کارش را در زمینه سینما توسعه داده است. راز شکل ها یکی از آثار خوب بخش مسابقه بین الملل جشنواره فیلم فجر امسال خواهد بود.
آلمان، سوئیس واتریش بیشتر از دیگر کشورهای اروپایی چه در زمینه سینما و چه در دنیای جعبه جادو تولیدات و ساخت و ساز فراوان و تعریف شده برای کودکان دارند. فیلمسازان تلویزیونی آنها ساخت پروژه های مربوط به این این گروه سنی را به مثابه یک کار تخصصی می نگرند از این رو وقتی فیلمسازی در این عرصه ورود پیدا کرد و موفقیت هایی را نیز داشت ، عمدتا کارنامه حرفه ای اش در این روند طی می شود. در سینما نیز میشائیل هانکه یک نماد در این عرصه است. به نوعی که او ظریفترین چالش های بشری را در دنیای کودکان و نوجوانان تعریف کرده و آثار اینگونه اش با استقبال همه نوع گروه سنی مواجه شده است.
کارولا هاتوپ کارگردان و تهیه کننده تلویزیون آلمان یکی از پرکارترین و شناخته شده ترین افراد در زمینه ساخت آثار مربوط به کودکان است . هاتوپ 60 ساله که برنده جایزه فستیوال جهانی فیلمهای کودکان مونترال نیز شده است در طی 30 سال فعالیت در این عرصه ؛ بیش از 29 فیلم تلویزیونی برای این گروه سنی ساخته و در سالهای اخیر نیز کارش را در زمینه سینما توسعه داده است.
راز شکلها آخرین فیلم سینمایی اوست که در سال 2009 پس از چندین ماه تاخیر فرصت اکران یافت و با استقبال مواجه گردید. درام ماجراجویانه ، فانتری و معمایی او در واقع یک افسانه پست مدرن برای کودکان است. در فیلم 90 دقیقه ای او یک کودک دبستانی به تنها یی با قدرتی عجیب و امتیازی باورنکردنی روبرومیشود. امتیازی که البته ابتدا به ساکن و کمی تا قسمتی می تواند ترسناک باشد . نیکی که قهرمان داستان راز شکل ها است یکروز در راه مدرسه متوجه تغییرات عجیب و مرموزی در دوستان و اطرافیان خود می شود و تا بخواهد جوابی برای ا ین رفتار مرموز بیابد ، متوجه می شود که گویی جهان از حرکت باز ایستاده و تنها این نیکی کودک دبستانی است که قادر به حرکت است. نکته دیگر اما رازی است که نیکی با آن مواجه می شود. او ناغافل در می یابد یکی از قطعات آهنگ بتهوون به نام مورفوس داخل کیف مدرسه اوست . حالا او بدنبال این جواب است که چه کسی یا کسانی این نت ها را در کیف او گذاشته اند و اصلا این تغییرات در اطراف او و این سکون و بازایستایی زمین ربطی به این نت ها دارد یا خیر ...
کارولا هاتوپ (تصویر پائین ) در راز شکل ها بیش از هر چیز به تصویر بها داده و سهم دیالوگ در فیلم کمتر از تصویر است . که این به نوبه خود در جا یک امتیاز برای راز شکل ها به حساب می آید . از سوی دیگر در فیلم با زبان خاص کودکان و نماد های این گروه سنی آنچنان روبرو نیستیم و لحن روایی فیلم می تواند مورد توجه هر گروه سنی قرار گیرد . به ویژه اتفاقاتی که پس از پیدا شدن قطعات نت در کیف نیکی رخ می دهد همگی با روند فوق الاشاره و به مثابه داستانک فرعی به ماجرای اصلی متصل می شوند...
شناسنامه فیلم :راز شکل ها The Mystery of Morphus ، کارگردان : کارلا هاتوپ ،بازیگران : یوهانس هامرله ( نیکی) ، میشائیل رول ،اولیور کوریتکه ، محصول 2008 آلمان و سوئیس ،زمان : 90 دقیقه
+ نوشته شده در دوشنبه ۱۳۹۰/۰۲/۲۶ ساعت 12:14 PM توسط جهان امروز
|
قصههای عامیانه، عرصهی تنفس امیدهای زخمخوردهی ماست. امید، دختر نارنج و ترنج است، در محاصرهی کابوس شیاطین. آن را باید سرقت کرد چرا که تاریخ، دیوها را مالک بلافصل امیدهایمان کردهاست. امید، از حصار که بیرون میآید، در برابر واقعیت گزندهای قرار میگیرد که آمیختهی بغض و آز و حسد است. امید عریان ما را کنار رود سر میبرند، اما هنوز قصههای عامیانه تلخ نیستند چرا که در آنها همیشه واقعیت میتواند با حقیقت شاعرانه روبرو شود. خون، به مروارید بدل میشود، چوپان سادهدلی مرواریدها را جمع میکند و لاشهی امید ما را از نو زنده میکند. یا خون، درختی سبز و بالنده میشود و حتی چوب درخت درد میکند، ناله میکند، شهیدی است که در جسمیت اشیا تکثیر میشود و شهادت میدهد. سالها پیش در ویرانههای بلچیته از خاطرات جنگهای داخلی اسپانیا خاکبرداری میکردم. صحنهی مرگ لورکا پیش چشمام بود: «ـ لوركا ! بدو ... بدو ، ياللا ! و او مبهوت و گيج با دستهاى آويخته دوباره به حركت درآمد . مثل مجسمهئى از حيات عارى بود . فرمان دادم : ـ آتش ! و گروه سياه ازپشت به طرفاش آتش گشود . مثل خرگوشى به خود تپيد . وقتى كنارش رسيدم صورتاش غرق خون و خاك سرخ بود . چشمهايش هنوز باز باز بود . به نظرم رسيد كه مىكوشد به روى من لبخندى بزند . با صدايى كه به زحمت بسيار مىشد شنيد گفت : ـ هنوز زندهام !» قانون جاذبهی زمین همان واقعیت تلخی است که در آن، خاک، خون را میبلعد. تنها در کالبد زندهی ماست، در تن که خون، سربالا میرود. شعر همان جسم است، کالبد زندهاست و اگر نباشد نمیتوان تروا را از خاک بیرون کشید، نمیتوان صدای لورکا را هنوز پس از تیر خلاص شنید، وقتی آفتاب برمیآید و عبارت «هنوز زندهام» در خاک میخشکد. در جهان افلاطون، سایههای غار مجازند و شعر در برابر او قدعلم میکند و به همین سایهها جسمیت میبخشد، با آنها حرف میزند، باورشان میکند و تجربه در برابر جبر تاریخی میایستد که قنداق متلاشی نوزادان را به آمار و ارقام فرو میکاهد، تن را به نام و خاطره را به فراموشی میسپارد ، خون رودروی جاذبهی زمین میایستد و ما میتوانیم هنوز صدای سم اسبهایی را بشنویم که سیاهاند و شاهد توحش سوارانی باشیم که برقدوار شنلهاشان، لکههای مرکب و موم میدرخشد. شعر، از جاذبهی زمین قدرتمندتر است. تیمور لنگ، هفتاد هزار نفر را در اصفهان قتل عام کرد. سرخوشانه و لاابالی در سم اسبها دست و پای کودکان یتیم را شکست، آنها را نادیده گرفت و کشت. فردا صبح، در طلوع آفتاب زوزهی مرگ به شهوت سگهای ولگرد میپیوست و اصفهان خالی بود. از فردا صبح، هنوز قصهی نارنج و ترنج در گوش کودکان اصفهان زمزمه میشود و هنوز امید میتواند درخت سبزی باشد که اگر آنرا قطع کنند باز هم صدای نالهی انسانی از آن بلند میشود. شعر، از جاذبهی زمین قدرتمندتر است و از تاریخ، پرتوانتر. لااقل تا وقتی برای کودکانمان فردایی بهتر آرزو میکنیم، وقتی هنوز فردا میتواند آبستن واقعیتی دیگرگونه باشد، یعنی وقتی تمام ستمدیدگان خاک دست به خودکشی دست جمعی نمیزنند، شعر زندهاست و شهادت میدهد. این ویژهنامه گزارش کوچک شهادت است. شهادت شاعران در اسپانیا، در آفریقا، در اروپای شرقی. بیان سوگند است، اگر تنها مایملک ما، جزیرهای است کوچک به قطع صفحهی کاغذ یا دیوار سلول زندان، یا حتی سلول کوچکی در تن که خاطرهای را با خود حمل میکند، بگذار سوگند بخوریم به تیر خلاص، به آتش کبریت که در بازی ماه و بازی سایه هنوز این شعر پروهور به کبریت امیدمان روشن میشود: «افروخته يك به يك سه چوبهى كبريت در دل ِ شب نخستين براى ديدن تمامى ِ رخسارت دومين براى ديدن ِ چشمانات آخرين براى ديدن ِ دهانات و تاريكى كامل تا آن همه را يك جا به ياد آرم در آن حال كه به آغوشت مىفشارم.»
+ نوشته شده در شنبه ۱۳۹۰/۰۲/۱۷ ساعت 4:52 PM توسط جهان امروز
|
مریم نشیبا، گوینده رادیو در جشن “بچههای دیروز” با اشاره به این که هنوز کودک هشت ساله است، از این که در مراسم از او تقدیر شده ابراز خوشحالی کرد.
به گزارش خبرنگار مهر، در ادامه مراسم “بچههای دیروز” مجری مراسم از نیلوفر امینیفر دعوت کرد تا از مریم نشیبا تقدیر کند. نشیبا در حالی که خیلی احساساتی شده بود و میخندید روی سن آمد و با استقبال حاضران رو برو شد. او بوسهای بر تندیسش زد.
- بعد از ورود نشیبا به سن ترانه “شب بخیر کوچولو” پخش شد. مجری هم از مردم خواست تا با این موسیقی بخوانند و مردم هم شروع به خواندن کردند.
- در ادامه مراسم نشیبا بعد از سلام و احوالپرسی با حاضران گفت: از برگزارکنندگان این مراسم قدردانی میکنم که برای این جشن زحمت زیادی کشیدند. خوشحالم در این جمع حضور دارم و مورد توجه قرار گرفتم. دیدن چنین مسائلی باعث دلگرمی ما هنرمندان است.
وی خاطرنشان کرد: من یک کودک هشت ساله هستم و زمانی که میکروفن به دست یک بچه سپرده شود نمیتوان به راحتی از او میکروفن را گرفت.
گوینده “شب بخیر کوچولو” در ادامه یادی از زندهیاد حمید عاملی قصهگو کرد و از سیاوش و فواد صفاریانپور برادران برنامهساز خواست تا روی سن بیایند. فواد روی سن آمد، اما سیاوش در مراسم حضور نداشت. نشیبا خطاب به حاضران گفت: گرچه این دو برادر دوقلو شباهتهای زیادی دارند که تشخیص آن دو برای همه سخت است، اما من میتوانم آنها را به راحتی بشناسم. آنها برنامهسازان خوبی هستند.
نشیبا بعد از این صحبت از پدر و مادر صفاریانپور خواست تا اگر در مراسم حضور دارند از جای خودشان بلند شوند تا حاضران آنها را تشویق کنند.
- بابک بادکوبه دیگر مهمانی بود که روی سن دعوت شد. او با اشاره به محمدرضا بادکوبه پدرش گفت: او بنیانگذار برنامههای اخبار ناشنوایان، ورزش شبکه دو و … بوده است. همچنین تهیهکنندگی برنامه “هادی هدی” را هم برعهده داشته است.
- در ادامه مراسم بادکوبه از مجید قناد مجری تقدیر کرد و بخشهایی از برنامه “از مدرسه تا مدرسه” با اجرای او پخش شد. مجید قناد در حالی که این برنامه پخش میشد، اشک ریخت.
- او در حالی که بغض کرده بود و به سختی حرف میزد، گفت: این اشک شوق است. ببخشید که نمیتوانم صحبت کنم، چرا که احساسات بر من غلبه کرده است. او در ادامه یادی هم از فریما فرهی و مسعود رسام کرد
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۹۰/۰۱/۲۶ ساعت 6:21 PM توسط جهان امروز
|
با بروز حوادث خطرناك براي 100 گردشگر در «ديوار چين»، اين اثر تاريخي پرخطرترين جاذبه گردشگري «چين» لقب گرفت.
به گزارش ايسنا، با بروز حوادث خطرناك براي 100 گردشگر در «ديوار چين» در سال 2010 كه به مرگ يك گردشگر نيز انجاميد، اين اثر تاريخي پرخطرترين جاذبه گردشگري «چين» لقب گرفت.
به گزارش چاينا ديلي، بيشترين حوادث در بخشهايي از ديوار بزرگ چين در كوهستان «هايتو» و كوهستان «جيولونگ» واقع شدهاند، رخ داده است.
ديوار چين يکي از عجايب هفتگانه جهان شمرده ميشود و در جهان به لحاظ زمان ساخت طولانيترين و بزرگترين مهندسي تدافعي نظامي در قديم است. اين ديوار در نقشه جغرافيايي چين 7000 کيلومتر امتداد يافته است.
تاريخ ساخت ديوار چين به قرن 9 قبل از ميلاد باز ميگردد. حکومت وقت چين براي جلوگيري از حملات مليتهاي شمالي، برجهاي آتش براي خبررساني و يا قلعههاي مرزي براي حصول اطلاعات دشمن را در ارتباط با ديوار و بر روي آن ايجاد کرد.
ديوار چين يكي از عجايب هفتگانهي جهان و از بزرگترين بناهاي تاريخي دنيا محسوب ميشود.
اين اثر سال 1987 در «فهرست ميراث جهاني سازمان يونسكو» ثبت شد
+ نوشته شده در جمعه ۱۳۸۹/۱۱/۰۱ ساعت 2:3 PM توسط جهان امروز
|
ارتباط با جهان امروز sky33 این وبلاگ بیشتر به موضوعات ورزشی بخصوص ورزش جذاب فوتبال می پردازد شما با آمدن به جهان امروز از خبر های بیشتری به همراه تصویر مطلع خواهید شد تمام خبرهای روز دنیا در جهان امروز بهترین عکسها در اختیار شما حتما در نظر سنجی های ما شرکت کنید منتظر نظرات شما هستیم... به facebook جهان امروز ملحق شوید ارتباط با جهان امروز sky33