اولین مصاحبه مسی در سن 13 سالگی

این روزها رسانه های آرژانتینی و اسپانیایی، به انتشار گفت و گویی پرداخته اند که احتمالا، اولین گفتگوی لیونل مسی، ستاره کنونی بارسا و تیم ملی آرژانتین با یک روزنامه است. این گفتگو در روز سوم سپتامبر سال 2000 انجام شده و در روزنامه «لاکاپیتال» روساریو، زادگاه  مسی منتشر شده بود. مسی در آن زمان تنها 13 سال سن داشت و دراین گفتگو شخصیتی را شاهد هستیم که تفاوت زیادی با شخصیت کنونی مسی ندارد. او در آن موقع در نیول اولدبویز ، اولین تیم فوتبال کارنامه ورزشی اش توپ می زد . تیمی که همین حالا هم اعلام کرده که آرزو دارد با پیراهن آن تیم از دنیای فوتبال خداحافظی کند .کمی بعد از آن بود که او به لاماسیا رفت و مبدل به یکی از ستاره های بارسا شد. این داستان زندگی ستاره جاودان بارساست.

در مقدمه این گفتگو می خوانیم:« لیونل مسی، بازیکنی است که به تیمش متصل است. او به عنوان یک پسر بچه، نه تنها یکی از ستاره های تیمش است، بلکه آینده درخشانی هم درانتظار اوست..چون با وجود جثه ریزش ، به خوبی می تواند بازیکنان حریف را دریبل کند و گل بزند ولی مهم تر از همه این است که او از بازی با توپ لذت می برد و حالا در گفتگویی شرکت کرده که آن را دراینجا می خوانید:»

یک الگو: دو الگو دارم.یکی پدرم خورخه و دیگری کلودیو، پدرخوانده ام

یک مربی: تمام مربیانی که داشتم؛ چون از همه آنها درس های زیادی آموختم

Wir Kinder aus Bullerbü

 
 
Linda Bergström, Henrik Larsson Harald Lönnbro, Crispin Dickson
 

Theo Angelopoulos, Greek Filmmaker, Dies at 76

Theo Angelopoulos, a renowned director whose films explored the human condition in general and the condition of modern Greece in particular through haunting imagery rooted in myth and epic, died on Tuesday of injuries suffered in a traffic accident near Piraeus, Greece. He was 76

ادامه نوشته

لئوناردو فیبوناچی

پرونده:Leonardo da Pisa.jpg

لئوناردو دا پیزا (به ایتالیایی: Leonardo da Pisa) یا به عبارت مشهورتر لئوناردو فیبوناچی (Fibonacci) یکی از بزرگ‌ترین ریاضیدانان اروپا در سال ۱۱۷۵ در شهر پیزا متولد شد. وی به علت حرفه پدریش که بازرگانی بود به کشورهای بسیاری از جمله مصر و سوریه و... مسافرت نمود. فیبوناچی در سال ۱۲۰۰ به زادگاه خود یعنی شهر پیزا در ایتالیا مراجعت نمود. پدر فیبوناچی گوگلیمو (Guglielmo) بوناچی (مهربان، ملایم bonacci ) خوانده می‌شد. مادر لئوناردو آلساندرا، (Alessandra) زمانی که لئو نه سال داشت درگذشت. لئوناردو پس از مرگش فیبوناچی نام گرفت. (برگرفته از فیلیوس بوناچی به معنای پسر بوناچی)


معرفی سیستم اعداد اعشاری به عنوان جایگزینی بسیار کارآمدتر به جای سیستم اعداد رومی که استفاده از آن از زمان امپراتوری روم رایج بوده‌است از جمله مهم‌ترین کارهای این ریاضیدان بزرگ در طول حیاتش بوده‌است. وی در ابتدای اولین بخش از کتاب خود به نام Liber abci در مورد این سیستم چنین می‌گوید:

«نه رقم هندی وجود دارد: ۱ ۲ ۳ ۴ ۵ ۶ ۷ ۸ ۹ که به‌وسیله آنها و همچنین علامت ۰ که در عربی صفر نامیده می‌شود می‌توان هر عددی را به شیوهای که توضیح داده خواهد شد نوشت.»

سعید نفیسی

پرونده:Said-Nafisi 2.jpg

سعید نفیسی، فرزند میرزا علی‌اکبر ناظم‌الاطبا (معروف به "ناظم‌الاطبا کرمانی") در ۱۸ خرداد ۱۲۷۴ خورشیدی در تهران متولد شد. تحصیلات سه‌سالهٔ ابتدایی را در مدرسهٔ شرف، یکی از نخستین مدارس جدید که پدرش تأسیس کرده بود گذراند و تحصیلات متوسطه را در مدرسهٔ علمیه، تنها مدرسه‌ای که دورهٔ متوسطه داشت، در بهار ۱۲۸۸ در تهران به پایان رساند. پانزده ساله بود که برادر بزرگترش دکتر اکبر مؤدب نفیسی او را برای ادامهٔ تحصیل به اروپا برد. نفیسی تحصیلات خود را در شهر نوشاتل سویس و دانشگاه پاریس انجام داد و در سال ۱۲۹۷ به ایران بازگشت. ابتدا در دبیرستان‌های تهران به تدریس زبان فرانسه پرداخت و بعد در وزارت فواید عامه مشغول خدمت شد. در سال ۱۲۹۷ به گروه نویسندگان مجلهٔ دانشکده پیوست و در مدت یک سالهٔ فعالیت این مجله با ملک‌الشعرا بهار همکاری داشت.

در سال ۱۳۰۸ خورشیدی به خدمت وزارت فرهنگ درآمد و علاوه بر تدریس زبان فرانسه در دبیرستان‌ها، به کار آموزش در مدارس علوم سیاسی، دارالفنون، مدرسه عالی تجارت و مدرسه صنعتی پرداخت. در سال‌های بعد به تدریس در دانشکده‌های حقوق و ادبیات پرداخت و به عضویت فرهنگستان ایران درآمد.

سعید نفیسی از بیماری آسم رنج می‌برد و سال‌های آخر عمر را در پاریس به‌سر می‌برد. زمانی که برای شرکت در نخستین کنگره ایران‌شناسان به تهران بازگشته بود در ۲۲ آبان ۱۳۴۵ در تهران درگذشت. وی را در تهران در کنار قبر پدرش و در بقعه ای به نام سر قبر آقا (ظهیر الاسلام) دفن نمودند.

تسلط نفیسی به تاریخ و ادبیات ایران، باعث شده بود تا آثار تازه و پژوهشگرانه‌ای پدید آورد و تعداد بسیاری از متن‌های منثور و منظوم فارسی را به شیوه‌ای علمی منتشر کند و از گمنامی بیرون آورد.کتابخانه شخصی و کم‌مانندی که به مرور زمان فراهم ساخته بود به او این امکان را می‌داد که به مهمترین مآخذ تاریخی و ادبی دسترسی داشته باشد. دکتر صادق رضازاده شفق در باره سعید نفیسی می‌نویسد: «من در تمام مدت شناسایی او حیران کار و کوشش او بودم. می‌توانم بگویم که در همه عمر مردی در کتاب‌دوستی و مطالعه و فراوان‌نویسی و کنجکاوی ادبی مانند او ندیدم... در عین فراوان‌نویسی تندنویس هم بود و اگر قلم برمی‌داشت مدتی نگذشته مقاله‌ای وافی و مطالبی کافی به رشتهٔ تحریر می‌کشید... در هر صورت این گونه ثمربخشی حیرت‌آور از نفیسی عجب نیست و در این کار هیچیک از نویسندگان و مؤلفان زمان ما به پایهٔ او نمی‌رسد و باید او را از حیث تعداد آثار با امثال یاقوت حموی یا ابوعلی سینا یا غزالی، و از متأخرین با مؤلف ناسخ‌التواریخ مقایسه کرد... تندنویسی او خود استعداد نادری بود که من در همه عمر بر او ثانی ندیدم. قلم در لای انگشتان باریک او ساز سیال و سیار و منبع فیاضی بود که ایست نداشت و اگر آغاز به نوشتن می‌کرد ساعتی نمی‌گذشت که ستون‌ها و صحیفه‌هایی مشحون از عبارات شایان و فارسی استوار روان روی میز تحریر پخش می‌گشت و شخص آنچه را که سحر قلم عنوان داده‌اند به چشم می‌دید.»

تألیف‌های ادبی و تاریخی

  • احوال و اشعار رودکی، ۳ جلد، ۱۳۰۹-۱۳۱۹
  • تاریخ نظم و نثر ایران در زبان فارسی، ۲ جلد، ۱۳۳۴
  • جستجو در احوال و اشعار فریدالدین عطار، ۱۳۲۰
  • شاهکارهای نثر معاصر فارسی، ۲ جلد، ۱۳۳۰-۱۳۳۲
  • روزگار ابن سینا، ۱۳۳۱
  • زندگی و کار و اندیشهٔ پور سینا، ۱۳۳۳
  • خاندان طاهریان، ۱۳۳۵
  • تاریخ اجتماعی و سیاسی ایران در دورهٔ معاصر (دو جلد)، ۱۳۳۵-۱۳۴۴
  • تاریخ اجتماعی ایران از انقراض ساسانیان تا انقراض امویان، ۱۳۴۲
  • مسیحیت در ایران، ۱۳۴۳
  • سرچشمهٔ تصوف، ۱۳۴۵

فهرست تصحیح‌ها

  • آثار گمشدهٔ ابوالفضل بیهقی، ۱۳۱۵
  • سیرالعباد الی‌المعاد، سنایی غزنوی، ۱۳۱۶
  • سام‌نامه، خواجوی کرمانی، ۱۳۱۶
  • تاریخ مسعودی (معروف به تاریخ بیهقی)، سه جلد، ۱۳۱۹-۱۳۳۲
  • دستورالوزرا، خواندمیر، ۱۳۱۷
  • دیوان قصاید و غزلیات عطار نیشابوری، ۱۳۱۹
  • دیوان لامعی گرگانی، ۱۳۱۹
  • زین‌الخبار گردیزی، ۱۳۳۳
  • سخنان منظوم ابوسعید، ۱۳۳۴
  • کلیات عراقی، ۱۳۳۵
  • دیوان ازرقی هروی، ۱۳۳۶
  • دیوان هلالی جغتایی، ۱۳۳۷
  • دیوان قاسم انوار، ۱۳۳۷
  • دیوان رشید وطواط، ۱۳۳۹
  • دیوان عمعق بخارایی، ۱۳۳۹
  • دیوان اوحدی مراغه‌ای، ۱۳۴۰

آثار داستانی

  • فرنگیس
  • ماه نخشب
  • آتش‌های نهفته (۱۳۳۹ ش)
  • نیمه راه بهشت (۱۳۳۲ش)
  • ستارگان سیاه
  • آخرین یادگار نادر (نمایشنامه)
  • تاریخ اجتماعی ایران (۲ جلد)
  • بابک خرم دین

ترجمه‌ها

  • فرهنگ فرانسه به فارسی (۲ جلد)
  • تاریخ عمومی قرون حاضر
  • تاریخ ادبیات روس
  • نمونه‌ای از آثار پوشکین
  • ایلیاد
  • ادیسه
  • افسانه گریلف
  • نایب چاپارخانه
  • آرزوهای بر باد رفته

Nancy Sinatra متن شعر Bang Bang

I was five and he was six
We rode on horses made of sticks


He wore black and I wore white
He would always win the fight

Bang bang, he shot me down
Bang bang, I hit the ground
Bang bang, that awful sound
Bang bang, my baby shot me down.

Seasons came and changed the time
When I grew up, I called him mine
He would always laugh and say
Remember when we used to play?

Bang bang, I shot you down
Bang bang, you hit the ground
Bang bang, that awful sound
Bang bang, I used to shoot you down.

Music played, and people sang
Just for me, the church bells rang.
Now he's gone, I don't know why
And till this day, sometimes I cry
He didn't even say goodbye
He didn't take the time to lie.

Bang bang, he shot me down
Bang bang, I hit the ground
Bang bang, that awful sound
Bang bang, my baby shot me down

ترجمه از آواره
«من پنج‌ساله بودم و او شش / بر اسب‌هایِ چوبی سوار می‌شديم / او سياه می‌پوشيد و من سفيد / او هميشه بازی را می‌بُرد // بنگ‌بنگ، او به من شليک کرد / بنگ‌بنگ، من به زمين افتادم / بنگ‌بنگ، آن صدایِ ترسناک / بنگ‌بنگ، دلبرک‌ام به من شليک کرد // فصل‌ها از پیِ هم آمدند و زمان گذشت / بزرگ که شدم او را از آنِ خود می‌دانستم / او هميشه می‌خنديد و می‌گفت: / بازیِ‌مان را يادت هست؟ // بنگ‌بنگ، من به تو شليک می‌کردم / بنگ‌بنگ، تو به زمين می‌افتادی / بنگ‌بنگ، آن صدایِ ترسناک / بنگ‌بنگ، من به تو شليک می‌کردم // نوايي نواخته شد و مردم آواز خواندند / تنها برایِ من، ناقوسِ کليسا به صدا درآمد / اکنون او رفته است و من نمی‌دانم چرا / و اين روزها، هنوز، گاهي اشک می‌ريزم / او حتا خداحافظ هم نگفت / حتا نکرد تا به دروغ هم شده چيزي بگويد // بنگ‌بنگ، او به من شليک کرد / بنگ‌بنگ، من به زمين افتادم / بنگ‌بنگ، آن صدایِ ترسناک / بنگ‌بنگ، دلبرک‌ام به من شليک کرد...»
[]دوستانی که می خواهند ترانه را بشنوند به این وبلاگ مراجعه کنندhttp://redsong.ir


ترانه‌ زیبای (Bang Bang (My Baby Shot Me Down، جزء برترین آهنگ‌های قدیم آمریکاست. این آهنگ در سال 1966 توسط سانی بونو «Sonny Bono» برای همسرش «Cher» نوشته و آهنگسازی شد. پس از آن اجرای اولیه‌ آهنگ توسط «Cher» خواننده و هنرپیشه‌ مشهور آمریکایی در قالب آلبوم «The Sonny Side Of Cher» انتشار یافت. در آن سال این آهنگ موفقیت بسیار خوبی به دست آورد و جوایزی را به عنوان موزیک کلاسیک از آن خود کرد.
در سال 1967 نانسی سیناترا «Nancy Sinatra» (دختر فرانک سیناترا)، اجرایی با تنظیم خود از این آهنگ داشت که استقبال زیادی از آن نشد. تا اینکه در سال 2003 کوئنتین تارانتینو از اجرای نانسی سیناترا در تیتراژ ابتدایی فیلم «Kill Bill I»، «بیل را بکش» نسخه یک استفاده کرد و باعث مطرح شدن دوباره‌ی این آهنگ شد، به طوریکه این آهنگ امروزه در میان مردم بیشتر از نسخه‌ اصلی اجرا شده‌ توسط «Cher» محبوب شده است.
این اثر توسط خوانندگان بسیاری دوباره‌خوانی شده که از آن جمله می‌توان به Stevie Wonder، Cliff Richard، Terry Raid، Petula Clark، Vanilla Fudge و Frank Sinatra اشاره نمود.

Famous stars as kids




زندگی نامه خواجه نصیرالدین طوسی

 محمد بن حسن جهرودی طوسی، مشهور به خواجه نصیرالدین طوسی، در تاریخ ۱۵ جمادی الاول سال ۵۹۸ هجری قمری در طوس ولادت یافته است. او به تحصیل دانش علاقه زیادی داشت و از دوران جوانی در علوم ریاضی و نجوم و حكمت، سرآمد شد و از دانشمندان معروف زمان خود گردید. طوسی یکی از سرشناسترین و با نفوذترین چهرههای تاریخ اسلامی است. 

ادامه نوشته